اوایل ریبرند توییتر به ایکس، بحث زیادی حول جسارت ایلان ماسک برای ریبرند و تغییر هویت شکل گرفت و میکرو محتواهای زیادی در تحسین این تصمیم صادر شد.
🔰 قبل از مطالعه ادامه، لطفا بفرمایید که خود شما این محصول را ایکس صدا میزنید یا توییتر؟
الان و با گذشت چند ماه از این تصمیم؛ پاسخ به چند سوال (نه محدود به همینها) میتونه موفقیت یا شکست این تصمیم رو محک بزنه
🚩طی این مدت، سهم برندمنشن ایکس و توییتر از اشارات کاربران به این اپ، چقدر بوده؟
🚩 حس کاربران در استفاده از ایکس به جای توییتر چیه؟
🚩 هزینههای ملموس و غیرملموس این ریبرند چی بوده؟ دستاوردهاش چطور؟
🚩 روند تغییرات نصب (توسعه پایگاه کاربری) این اپلیکیشن در طی این دوره چه تغییراتی داشته؟
🚩در صورت افت روند، از محل این افت روند، چه هزینه-فرصتهایی متوجه این برند شده؟
🚩تبعات اجتماعی استفاده از عنوان ایکس به جای توییتر نزد کاربران چیست؟ آیا امری طبیعی تلقی میشه و یا نشانهای برای تازهوارد بودن در این فضا محسوب میشه؟
🚩همخانوادهسازی برند این سرویس با سایر اجزای سبد محصول/خدمت آقای ماسک، چه منافعی را در چه جاهای دیگری فراهم ساخته؟
🚩 تغییر این برند، چه تاثیری بر ارزش برند سرویس به همراه داشته؟
🚩 ضریب نفوذ آگاهی از تغییر برند در بین آگاهان برند قبلی چقدره و چقدر هزینه/زمان برای نزدیکتر کردن این ضریب نفوذ به ۱۰۰ نیازه؟
و …
خلاصه عرضم این که نه تغییر برند کار سادهایست و نه چون فلان شخص بزرگ و معتبر فلان حوزه دیگر دست به این اقدام زده، پس اساسا در این حوزه هم صاحبنظر است و اقدامش بالذات اقدام درستیست و ما هم مثلا به همین سادگی و با همین جسارت میتونیم دست به اقدام مشابهی بزنیم.
اساسا و در کنار اصالت همه متون و رفرنسها، هیچ تجویز قطعی برای ریبرند (و …) هیچ کسبوکاری ممکن نیست مگر با اطلاع دقیق از خود کسبوکار، صنعت، اکوسیستم، رفتار مشتریان و مخاطبان و محصول/خدمت و سابقه پیوند عاطفی مخاطب و برند و ….