در نقد استفاده از شعار “همیشه یکم” در کنار استفاده از تصویر حسن یزدانی و مدال نقره دوستان زیادی اشاراتی داشتن که البته از نگاه تخصصی و حرفه ای کاملا وارده.
📌 در این یادداشت اما بیایید نمای دوربین رو از فعالان حوزه تبلیغات، به سمت مخاطبان عادی این کمپین بچرخونیم و به این سوال اساسی فکر کنیم که:
🔰 آیا اساسا مخاطبان هدف کمپین ها هم نسبت به محتوا و ریزه کاری های کمپین ها همینقدر حساسند که ما؟
بطور مثال:
آیا این موضوع که به هر علتی باعث اکران چنین کمپینی شده و در کنارش، بخش زیادی از نقدهایی که به انواع کمپین های دیجیتال و محیطی وارد می دونیم، واقعا در نگاه مخاطب هم همینقدر مهم و حساس ارزیابی میشن؟ یا واقعا مخاطب نسبت به ایرادات اینچنینی حسی نداره و به قدری در موضوع و محتوای تبلیغ عمیق نمیشه که به ایراداتی در این لایه ها برسه؟ و یا سوال جسورانه تر این که آیا اساسا ممکنه بروز (خواسته یا ناخواسته) این ایرادات از جهاتی به افزایش اثربخشی کمپین ها هم منجر بشه؟
📍 مثلا و به عنوان یک فرضیه البته، ممکنه نتایج تحقیقات بازاریابی عصبی نشون بده که: بخش قابل اعتنایی از مخاطبان هدف، خطا رو شناسایی نمی کنن و اون دسته از مخاطبان هدفی که خطا رو حس می کنن، بخاطر تردید در کشف خطا ممکنه چند بار شعار و تصویر و لوگو و … رو با هم تطبیق بدن و درگیری ذهنی بیشتری پیدا کنن و پس از کشف خطا، بروز برانگیختگی ممکنه افزایش بخاطرسپاری برند در ذهن اونها رو به همراه داشته باشه و اگر این برانگیختگی با ادراک منفی همراه نباشه، چه بسا که تبدیل برند به تاپ آف مایند در ذهن مخاطب و در نهایت، کسب سهم بیشتر از سبد خرید مشتری رو به همراه داشته باشه ؟
❓ ❓ ❓ نظر شما چیه؟
به نظر شما چقدر این موضوع برای مخاطبان میلکوم مهمه و اکران این کمپین ظاهرا حاشیه دار، در کوتاه مدت و میان مدت، چه تاثیری در بازار میلکوم (در مقایسه با حالتی که تبلیغ بدون ایرادی اکران می کرد) به جا می گذاره؟
✅ پی نوشت:
این یادداشت به دنبال رسمیت دادن به روش های زرد برای جلب توجه به هر قیمتی نیست. همینطور به دنبال توجیه اشتباهات و کاهش توجه های تخصصی و وسواس های حرفه ای نسبت به خروجی کار نیست. بلکه صرفا تلاشیه برای پرداختن به دریچه کمتر بازشده ای از نقد و تحلیل اتفاقات مارکتینگی …
با هم خردمندتریم 🍀 | hamkherad.com